سیلواناسیلوانا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره

سیلوانا(دختر بهشتی )

خاطره زایمان

شب یکشنبه من اصلا یک دقیقه هم چشم روی هم نگذاشتم و همش توی خونه راه می رفتم و دعا می خوندم و قرآن می خوندم . مادرم ، خواهرم و مادرشوهرم خونه ما بودن و تا ساعت 2 صبح بیدار بودن و بعد رفتن خوابیدن، همسرم هم زودتر خوابید. ساعت حدود 4/5 صبح رفتم توی آشپزخونه و شروع کردم به درست کردن صبحانه چون ساعت 5/5 اذان صبح بود و باید از خوندن نماز راه می افتادیم میرفتیم بیمارستان. حدود ساعت 6/15 رسیدیم بیمارستان و بعد از پذیرش رفتم توی اتاق تا آماده بشم برم اتاق عمل بعد از اینکه لباس اتاق عمل رو پوشیدم منتظر شدم بیان منو ببرن، نفر سوم بودم برای عمل، حدود یک ساعتی خوابیدم ساعت 11 اومدن دنبالم و بردنم اتاق عمل ولی خانم دکتر یه زایمان اورژانسی داش...
27 آذر 1391

فردا روز موعود هست

عزیز مامان، دختر گلم فردا روزی هست که من نه ماه انتظارشو کشیدم و به امید یه چنین روزی تمام سختیهای دوران بارداری رو تحمل کردم. خیلی دوستت دارم و دوست دارم هرچه زودتر روی ماهتو ببینم و شما رو بغل کنم و درآغوش بگیرم. نمی دونم فردا چه اتفاقی می افته ولی از خدا می خوام که تو رو سالم و سلامت بیاره توی بغلم و تو فرشته آسمونی پاهای نازتو به سلامتی روی زمین خاکی بگذاری .
18 آذر 1391

ففقط دو روز کامل دیگه مونده

امروز پنج شنبه 16/آذر  جمعه و شنبه روز های کاملی هستن که تا دیدار من و دختر طلام باقی مونده . فردا آخرین جمعه ای هست که من و همسرم دو نفری زندگی می کنیم و قراره از صبح بریم بیرون و کلی خوش بگذرونیم . البته اگه من خسته نشم و بگم زودتر برگردیم خونه  روز سه شنبه برای آخرین بار رفتیم چکاپ هفتگی و خدا رو شکر حال هردونفریمون خوب بود خانم دکتر به من گفت چرا داره هر هفته از وزنت کم مبشه ولی سنو گرافی آخر را که طی هفته گذشته انجام داده بودم وزن نی نی رو نزدیک به سه کیلو تخمین زد که جای شکر داره . و قرار شد روز یکشنبه 19/آذر ساعت 6 صبح برای کارهای بستری بیمارستان باشیم . بازم خیلی دلشوره دارم که دختر طلا نخواد تاریخ ...
16 آذر 1391

هفته سی و نهم

عزیزم مامان من و شما امروز وارد هفته 39 شدیم و هفته آینده شما فرشته آسمونی به سلامتی پاهای نازتو می گذاری روی زمین خاکی. الان من و شما توی خونه هستیم و داریم استراحت می کنیم. خیلی خوشحالم از اینکه می تونم روی مثل ماهتو تا یه هفته دیگه ببینم . ان شاا... که سر موقع به دنیا بیایی.   ...
11 آذر 1391

این چند روز تعطیلی

روز چهارشنبه ساعت 5 بعداز ظهر از شرکت رفتیم بیرون و حدود ساعت      5/6 عصر رسیدیم خونه، پدر جون اومدن تا سر خیابابون دنبال من و یواش یواش با همدیگه رفتیم خونه . روز بعد من آزمایش داشتم برای اتاق عمل باید ناشتا می بودم تا قبل ساعت 8 شب یه شام مختصر خوردم و بعدش دیگه چیزی نخورم تا صبح که رفتیم آزمایشهارو دادم و بعدش هم ازم نوار قلب گرفتن و بعد حدود ساعت 9 بود که لقمه هایی رو که برده بودم خوردم بعد که اومدیم خونه بین راه سبزی خوردن خریدیم و رفتیم تره بار میوه و گوشت خریدیم و پدر جون من رو رسوند خونه و خودش رفت سر کار. منم گوشتها رو دسته بندی کردم و چرخ کردم ، قیمه ای خورد کردم ،آبگوشتی گذا...
6 آذر 1391

هفته سی و هشتم

عزیز مامان، عشق مامان یه هفته به اومدن پرخیر و برکتت نزدیک تر شدیم عزیزم اگه خانم دکتر قبول می کرد که شما عزیز مامانی رو هفته 38 به دنیا بیاره هفته آینده روز یکشنبه 11 آذر توی بغل مامان بودی ولی خانم دکتر کرم نیا می خواد شما رو تا پایان هفته 39 نگه داره تا خدایی نکرده با زردی به دنیا نیایی. هفته گذشته که رفتم برای چکاپ یکی از خانمهایی که همیشه توی درمانگاه بیمارستان می دیدمشون توی هفته 39 نی نی نازشو به روش سزارین به دنیا آورده بود و منم تا موقع رسیدن نوبتم رفتم عیادتش و نی نی شونو دیدم . راستی عزیزم توی بیمارستان روز بعد از زایمان شروع به لیزر کردن جای بخیه می کنن تا هم از دردش کاسته بشه و هم جای بخیه ها نمونه و این به نظر من عالیه ...
6 آذر 1391

از تاریخ1/9/91 مرخصی زایمان

از امروز من و دختر گلم به یه مرخصی شش ماهه رفتیم ولی هنوز من به صورت کاملا فعال سر کارم . چون سال مالی میلادی داره تموم میشه و من فقط می تونم تا چند روز بعد از زایمانم توی خونه باشم و بعدش دوباره از اول دی ماه باید به صورت چند روز توی هفته بیام سر کار دیروز برای چکاپ هفتگی رفته بودم بیمارستان و کلی با دکتر صحبت کردم سر زایمان و ایشون به من گفت با شرایطی که تو داری بهتره سزارین کنی و تاریخ سزارین من رو 19/9/91 گذاشت چون ایشون اعتقاد دارن باید آخر هفته 39 وقتی وارد هفته 40 شدم سیلوناجون رو بده بغلم. ولی من به این باورم که دختر گلم زودتر میاد بغلم حالا باید دعا کنم قبل از این تاریخ اتفاقی نیفته (کیسه آبی چیزی...) که مجبور بشم مثلا فکر ...
1 آذر 1391
1